نشانه های آخرالزمان ( در حدیثی از رسول اکرم (ص) )
پنجشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۳:۱۸ ب.ظ
حذیفه می گوید:
دیدم رسول معظم اسلام (ص) پرده ی کعبه را گرفته و گریه می کند.
عرض کردم: یا رسول الله! چه چیز شما را به گریه آورده است؟خداوند چشمهای تو را نگریاند.
فرمودند: ای حذیفه دنیا از بین رفته یا مثل اینکه تو در دنیا نبودی.
عرض کردم: پدر و مادرم به قربانت باد! آیا علائمی هست که دالّ بر وقوع چنین وضعی در دنیا باشد؟
فرمودند: آری - ای حذیفه! – مطالبی که می گویم به قلبت بسپار و با چشمت ببین و با انگشتانت شماره کن:
-
وقتی که امت من نماز را ضایع کنند.
-
از شهوات پیروی کنند.
-
خیانت در میان مردم زیاد شود.
-
امانت و امانت داری کم شود.
-
مشروبات الکلی بنوشند.
-
فضا تاریک شود ( ممکن است اشاره به سیاهی معصیت و یا آلودگی هوا باشد ).
-
به واسطه ی خشکسالی، آب قنات ها و چاه ها کم شود.
-
آسمان و این فضای لا یتناهی غبار آلود شود.
-
امنیت از راه های زمینی و هوایی برداشته شود.
-
مردم همدیگر را سبّ و لعن کنند.
-
خانواده ها در دامن فساد سقوط کنند ( مانند بی حجابی، رقاصی،قمار و... ).
-
مردم در زندگی گرفتار تجملات و مد پرستی شوند و سرانجام قناعت و میانه روی متروک گردد.
-
افراد جامعه نسبت به یکدیگر بدبین شوند و عدم اعتماد بر جامعه سایه افکند.
-
سالهای دنیا پست و خوار شود.
-
درختکاری زیاد شود و محصول ها اندک شود.
-
قیمت ها بالا رود.
-
بادها زیاد شود.
-
پرده از روی باطن مردم برداشته شود ( و جنایتکاران و دنیا پرستان و جاه طلبان شناخته شوند، یا بدان آشکار شوند یا علائم ظاهر شوند.
-
عمل شنیع لواط علنی شود ( کما اینکه همجنس گرایی را هم اکنون حقوق بشر هم می دانند... ).
-
خلاف پسندیده شود.
-
تجارت و کاسبی دچار سختی و تنگی شود و اشیاء مورد درخواست کم شود.
-
تمام برنامه ها را با کمال گستاخی و خود سری بر مبنای هوای نفس ( دلم می خواهد ) پیاده کنند.
-
نا سزا و فحش دادن به پدران و مادران را وسیله ی مزاح و سرگرمی قرار دهند.
-
آشکارا ربا بخورند و کوچکترین ترسی از خداوند نداشته باشند.
-
بی عصمتی و زنا در میان مردم رواج پیدا کند.
-
خشنودی و راضی بودن از زندگی و برنامه ی آن بسیار کم شود.
-
افراد سفیه و نادان زمام امور را به دست گیرند.
-
خیانت به انواع و اقسام مختلف در میان همه ی طبقات زیاد شود.
-
امانت را بی اهمیت بدانند و به آن بی اعتنا باشند و افراد امین کم شوند.
-
افراد از اخلاق و کار خویش تعریف کنند.
-
نادانها به دلیل نادانی خویش مشهور شوند.
-
مردم خانه های ( دنیوی ) خود را بیارایند و دیوار های آن را زینت دهند.
-
قصر ها و خانه ها بلند ساخته شود ( مانند ساختمان های بلند که آسایش و امنیت را از همسایه ها سلب می کنند ).
-
باطل را به لباس حق جلوه دهند.
-
زشتی دروغ از بین برود به حدی که لباس راستی بر آن بپوشانند.
-
اگر کسی در کارش صحت عمل داشته باشد او را ضعیف بدانند.
-
پستی و لئامت و سرزنش یکدیگر را به حساب عقل بگذارند ( صاحبش را عقل بدانند ).
-
گمراه بودن و راه کج رفتن را هدایت بشمارند.
-
بیان را، کوری بدانند ( اگر به وسیله ی بیان حقایقی گفته شود که به نظر آنها خوش نیاید بگویند این شخص کور است و واقعیت دنیا را نمی بیند ).
-
و خموشی را بی خردی بدانند.
-
دانشمند اگر بخواهد از علم خویش به نفع خود و جامعه حرف بزند، او را جاهل و علمش را نادانی بدانند.
-
نشانه ها بسیار شود و یکی پس از دیگری ظاهر گردد.
-
تحقیق نکرده سخنان دور از حقیقت بگویند ( مردم را متهم کنند و بدون دلیل آبروی بندگان خدا را بریزند ).
-
آسای مرگ بر سر جامعه بچرخد.
-
مردم از نظر بینش و دید قلبی کور شوند و حقایق را نبینند ( مانند جنایاتی که از زمامداران خود می بینند و در عین حال می گویند خوب است ).
-
کار های ناپسند بر اعمال خوب غلبه پیدا کند.
-
محبت به یکدیگر و صله ی رحم از دلهای مردم برداشته شود.
-
تجارت و بازرگانی زیاد شود و مردم کارهای باطلو نلچیز را نیکو بدانند.
-
جان خود را به یکدیگر به خاطر شهوتهای زیادی که دارند، بذل کنند.
-
کارهای بزرگ را آسان شمارند ( نظیر جنگ با دولت های بزرگ ).
-
از پوشیدن پوستهای حیوانات حرام گوشت ( یا ذبح شرعی نشده ) باکی نداشته باشند.
-
جامه های نرم و زیبا و نازک بپوشند ( و بدن آن ها از روی لباس پیدا باشد ).
-
رغبت به دنیا پیدا کنند و آن را بر آخرت مقدم شمارند.
-
رحم از دلهای همه ی مردم برود.
-
فساد جنبه ی عمومی پیدا کند.
-
قرآن را به بازی بگیرند ( از نام آن و آیاتش به نفع اهداف شوم خود سوء استفاده کنند ).
-
اموال بیت المال ( وجوه شرعیه ) را مال شخصی خود بدانند یا حقوق شرعیه مال خود را ندهند و بگویند مال خودمان است.
-
مسکرات را با تغییر نام حلال بدانند.
-
در وقت دادن زکات مال خود خیانت کنند ( کم بدهند یا جنس نا مرغوب عرضه کنند ).
-
ربا را به نام خرید و فروش و اجاره دادن محلی از مقروض بگیرند.
-
در فسق و فجور مرد ها با مرد ها و زن ها با زن ها برابری کنند.
-
به نافرمانی از خداوند ( گناه کردن ) مباهات کنند.
-
دلهای مردم پر از تکبر و نخوت شود و ظلم و جور در پادشاهان و نادانی در مردم( زیر بار ظلم رفتن ) ظاهر شود.
-
در چنین وضعی دیندار باید دین خود خود را بردارد و از این طرف به آن طرف و از این قله ی کوه به آن قله و از این دره به آن دره ی دیگر برود تا سلامت دین داشته باشد.
-
از اسلام باقی نماند جز اسمی و از قرآن باقی نماند جز رسمی ( قرآن در دلها کهنه شود و فقط اسم و رسمی از آن باقی بماند ).
-
قرآن بخوانند در حالی که از گلوگاه و استخوان ترقوه و گردن نگذرد و از وعده های خداوندی و وعید های آن عملا در میان آن مردم خبری نباشد و از خداوند نترسند و به یاد ایشان نباشند و از ناسخ و منسوخ قرآن بی خبر باشند.
-
در این حالات مساجدشان آباد باشد اما دلهاشان از تقوا و ایمان تهی.
-
علما و دانشمندان آن زمان بدترین مردم روی زمین باشند و تمام فساد ها و فتنه ها از ناحیه ی آن ها برخید و بازگشت همه ی آن ( فتنه ها ) به سوی خود ایشان است.
-
مردم خیر و نیکوکار و مراکز خیر از بین برود اما اهل شرو فساد بمانند.
-
مردم به خداوند عالم در کارهایشان بی اعتنا باشند و اعمالشان از روی تحقیق نباشد.
-
تنها محبوب مردم دینار و درهم ( و پول ) باشد (ثروت از هر راهی بیاید، حلال یا حرام، مانعی نداشته باشد).
-
هر قدر ثروتشان زیاد شود باز بگویند فقیریم.